مقایسه دعای عرفه امام حسین علیه السلام با دعای 47 صحیفه سجادیه در بیان دکتر طالعی
اگر بخواهیم مقایسهای بکنیم با دعای عرفه سیدالشهدا علیهالسلام فقط بهلحاظ ساختاری این مقایسه فقط و فقط بهلحاظ ساختاری است من کمترین مور که در پای دوتا قلهی بلند اهلبیت هستم خیلی ناچیزتر از آن هستم که بخواهم مقایسه بکنم دوتا قله را با همدیگر فقط بهلحاظ ساختاری عرض کنم که در دعای عرفه سیدالشهدا علیهالسلام نظمی شبیه به این دیده نمیشود بیان حالات هست میشود گفت کانه در دعای عرفه سیدالشهدا علیهالسلام یک آتشفشانی است که موج زده و زده بیرون از دل این آتشفشان انواع و اقسام سنگها بیرون میزنند این سنگها ریز و درشت دارد این سنگها شاید بشود گفت شباهتی به قرآن داشته باشد که بعضی از این افرادی که با منطق الهی آشنا نیستند میگویند این از هم پاشان هست و این نظم آنچنان باید و شاید ندارد بیان سیدالشهدا در دعای عرفه شباهتی به برهان دارد ازاینجهت که مطالب در راستای عمدتاً تعامل انسان با خدای متعال همان طوری مثل آتشفشانی موج میزند موج میزند و این حقایق بیرون میریزد عرض میکنم اما وقتی این همان مضامین با مضامینی که یک مقدار با عناوینی اضافهتر و افزونتر در بیان سیدالساجدین با نظمی منطقی و با همان ترتیبی که عرض کردم پشت سره هم بیان میشود
استاد وافی : آقای دکتر یکبار دیگر میتوانید آن نظم منطقی ساختاری رو بگید من این مقداری که اینجا یادداشت کردهام ابتدا شما بحث توحید را در فرازهایی در دعای چهل و هفتم بعد بحث تسبیح را بعد تا فراز پنجاه بحث حمد و تا فراز شصت موضوع صلوات و توجه به پیامبر و خاتمالانبیا هست و تا حدود فراز شصت و شش و از آن به بعد توجه به خاتم الأوصیاء و حضرت حضرت مهدی امامزمان و بیان عظمت روز عرفه از فراز شصت و شش هست تا کجا؟
استاد طالعی : در این درخواستها یک منشور زندگی است یعنی در واقع میشود گفت یک بیانی دیگر دعای مکارمالاخلاق است کمتر از این دید به آن دیده شده است از صد و چهارده به بعد میشود گفت یک بیان دیگری از دعای مکارمالاخلاق است یا بشود گفت مکمل دعای مکارمالاخلاق است یا مفسر دعای مکارمالاخلاق است و نمیدانم یک چیزی در همین مایهها من اینجا باید برای اینکه یک نورافکنی بیندازم روی کل بیانات خودم روی خود دعا که نه دعای امام سجاد خودش نورافکنی است که مسلط است بر همه بحثهایمان من نورافکن بیندازم بر بحث خودم و کل مسیر و آینده کار را تا آخر بحث نشان بدهم مجبورم یک کلمه از امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه نقل کنم که این فضا روشن بشود
امیرالمؤمنین در یکی از خطبههای نهجالبلاغه میفرماید أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ، وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ، بگو شما راه هدایت و رشد را نمیشناسید مگراینکه کسانی را که بشناسید که آنها را ترک کردهاند و رها کردهاند اگر بخواهید به میثاق کتاب و میثاق قرآن و عهدی که با قرآن بستهاید براساس قرآن عهد بستهاید و آن پیمان را محکم نگه دارید نمیتوانید آن پیمان را نگه دارید مگر اینکه آن کسانی را که این پیمان را پشت سر گذاشتهاند و این پیمان را گسستهاند خلاصه اینها را دقیق بشناسید و درست بشناسید شاید مولوی ناظر بههمین گفتهاست :
جز به ضد ضد را همی نتوان شناخت تا ندانی درد نشناسی دوا را
اگر میخواهی بفهمی که این مطلبی که در اختیارت هست باید ضد آن را درست بشناسیم خب به ما ائمه فرمودهاند که ما را نمیشناسید مگر اینکه دشمن ما را درست بشناسید و دشمنشناسی به تمام جوانبش و در تمام شئونش جایگاه دارد برای فهم حقایق اهلبیت اینجا حرف بسیار است که من این قسمتی که به کار خودمان مربوط است را عرض میکنم. در باب توحید از اینجا من شروع میکنم معما چون حل گشت آسان شود ما باید خدا را لحظه به لحظه شاکر باشیم از این نعمت و بگوییم الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهٰذا وَما كُنّا لِنَهتَدِيَ لَولا أَن هَدانَا اللَّهُ شکر نعمت خدا را داشته باشیم از این جهتی که از اول چشم باز کردیم بر خوان احسان قرآن و عترت بودیم وقتی چشم باز کردیم بر خوان قرآن و عترت شاید اصلا یک وقتی تصور هم نکنیم که بعضیها هستند که با ادعای اینکه اهل قبله هستیم و با ادعای اینکه به سوی کعبه نماز میگزاریم اما وقتیکه میروی در ته عقیده آنها میبینید که دقیقاً با آموزه اساسی و راهگشا و کلیدی قل هو الله احد دقیقاً صد و هشتاد درجه منافات دارد خب ما چشم باز کردیم با سوره قل هو الله احد چشم باز کردیم با آیه محکم لیس کمثله شی چشم باز کردیم با خطبههای توحیدی نهجالبلاغه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ اصلا آدم مست میشود از این عبارات دیوانه میشود از این همه نورانیت که در این همه کلمات موج میزند و خدا میداند از روی تعصب حرف نمیزنم خواندم که عرض میکنم صحیح بخاری و صحیح مسلم را بارها خواندهام که عرض میکنم واقعیت این است که یک کلمه از این توحید ها توحید اهلبیت در جای دیگر پیدا نمیشود نمیدانم حاشیه میشود یا نه اما اگر حاشیه میشود بر من ببخشید یکی از دوستان ما هست که استاد دانشگاه هست در رشته تخصصی کامپیوتر است اما در حوزه عقاید کار کردهاست یک وقتی راجعبه بداء یک مطلبی یک رسالهای به انگلیسی نوشته بود و یک لطفی کرد و به من داد تا یک نگاه کنم من یک نگاهی کردم گفتم که این مطلبی که شما میخواهید به انگلیسی بنویسید در باب بداء برای مخاطبان انگلیسی زبان دشوار نیست و سخت نیست فهمش برای آنها معمولاً در حوزه الهیات پایه آنها پائین است کلا، گفت من در کار خودم دوستان زیادی در دنیا دارم از اینهایی که متخصصان بحث کامپیوتر هستند و با آنها معمولاً من مذاکرات و گفتوگوهای اعتقادی دارم و با آنها از فرصت استفاده میکنم و برخی از مطالب را میگویم گفت تمام آنچه که در این جزوه میبینی که در باب بداء نوشتهام همه آنها را من چت کردهام با تمام این دوستانم به زبان انگلیسی گفت در اینها زیدی، اسماعیلی، سنی هست به انواع چهار فرقه آن شینتو، بودایی ملحد یهودی مسیحی آتئیسم دیگر چهجور باید بگیم گفت همه انواع و اقسام اینها هستند و بعد از یک سری گفتگو که کردیم و من آموزه بداء را برای اینها باز کردم فصل مشترک و واکنش اینها نسبت به این مطالب این است که گفتند اگر خدائی قابل عبادت باشند و به درد عبادت بخورد آن خدا خدای جعفر ابن محمد است گفت اکثراً فصل مشترک حرفهای اینها این بوده که اگر خدایی قابل عبادت باشد خدای جعفر ابن محمد است فطرت الله التی فطر الناس علیها نگفت فطر المسلمین نگفت فطر الشیعیان نخیر فطر الناس علیها واقعیت این است من نمیگویم بیان امام سجاد الزاماً با هدف جوابگویی به آنها بودهاست این را من نمیتوانم گردن بگیرم ما هدف یک انسان عادی را نمیتوانیم بگوییم چه برسد به امام معصوم و ولی میتوانم بگویم یکی از حکمتها و ثمره ها و فایدهها بزرگ این دعای شریف این فقرات توحیدی این است که آن توحید تجسیمی که هنوز که هنوز هست و ردپای آن در بخاری و مسلم و طبری و امثال آنها پیدا میشود این عبارات جوابگوی آن توحید تجسیمی است که توحید تنزیه را در این بخش از عبارات صحیفه سجادیه آورده امامتش همینطور نبوتش همینطور اخلاقی که آنجا بیان میکند همانطور بهعبارتی تمام این دعا یک منشور اهلبیت است یک منشور جامع که ظاهرا طولانیترین دعای صحیفه باشد از توحید و نبوت و عدل و امامت و معاد هم که در دلش هست همراه با مهدویت و فرجام جهان و اینکه اخلاق حسنه و تقاضاهایی که باید کرد و این منشور جامع فطری انسانی الهی در برابر آنچه که این عناصر را در مکاتب دیگر دنبال کنید بخصوص مکاتبی که ادعای مسلمانی میکنند بعد ببینید که این تفاوتها چگونه است؟
ملاحظه فرمودید بحث در اینجا این است لذا من میخواهم یک اشارهای بکنم و یک ذکر خیری از دو مرد بزرگ که خیلی نقش داشتهاند برای اینکه ما بفهمیم که این گنجینه بزرگی که در اختیار داریم و در دست ما هست درواقع در یک پژوهش تطبیقی به ما نشان دادهاند که اگر شما از این حقایق اهلبیتی چشم بپوشید و یک چرخی بزنید در جاهای دیگر دنیا یکی مرحوم علامه سید مرتضی عسکری اعلی الله مقامه در کتاب نقش ائمه در احیای دین که ایشان نشان میدهد که اگر ائمه نبودند دین در هجوم طوفان عرض میکنم که مکاتب عباسی و سقیفه ای از بین میرفت و نابود میشد و چیزی از آن باقی نمیماند به خصوص در ان جلدهایی که به قسمت اول این دعا مربوط است فکر میکنم از آن جلدهای قدیمی جلد شانزدهم بود حالا شاید بخشی از جلد سه و چهار باشد چون بخشی خلاصه دارد در باب نقش ائمه در احیای توحید صحیح الهی یک جلد مخصوص توحید است بسیار بسیار زیبا و خواندنی است بسیار زیبا است روحش شاد مرحوم علامه عسکری در این روز عزیز و گرامی و استاد دیگر شیخ محمدصادق نجمی در کتاب سیری در صحیحین که آمده بهطور علمی ماجرای صحیحینرو بررسی کردهاست که محتوای صحیحین چیست واکاوی کردهاست که محتوای صحیحین چیست هیچ تعصبی هم نداریم عین واقعیت آنچه که در کتابها موجود است نکته مهم این است اگر آن موج فکری تمامشده بود دعای صحیفه هم تاریخ مصرفش منقضی میشد بهلحاظ علمی میشد دعایی برای اهل عبادت و اینکه امروز بخوانند و ثواب ببرند در جای خود محترم است.
یک پاسخ
بسیار بسیار عالی انشاءلله خداوند متعال توفیق درک و فهم بیشتر و بهتر معارف الهی را به ما عنایت کند به برکت صلوات بر محمد و اهل بیت مطهرشان
الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم