حضرت زینالعابدین علیهالسلام در برخورد با مخالفین و دشمنان و افرادی که به حضرت ظلم و ستم روا داشته و یا غیبت میکردند و یا بدگویی و سب و دشنام روا میداشتند، برخوردی از سر بزرگواری و بر محور عفو و گذشت و ایثار و فداکاری داشتهاند.
تاریخ زندگانی حضرت پر است از قطعههای زرین و منور از گذشتها و بخششها و برخوردهای کریمانه آن امام همام با افرادی که با سوء ادب و رفتار، مستحق توبیخ و مقابله به مثل بودهاند ولی حضرت کریمانه، سب و دشنام آنان را با مهربانی و تواضع و احوالپرسی و انعام جواب میدادند، غیبت آنها را با بیان اینکه اگر آنچه گفتید در من موجود است خداوند مرا بیامرزد و اگر در من نیست خداوند شما را بیامرزد.[1]
پاسخ میدادند و ایذاء و آزارهای شدید را با گذشت و عفو و کرم و جود جواب میدادند مانند آنچه در زمینه برخورد با هشام بن اسماعیل والی مدینه که بدترین اذیتها را نسبت به حضرت روا داشته و بعد از عزل در حالی که متوقع مقابله به مثل حضرت بود، نه تنها حضرت به او سلام کرده بلکه به او گفتند از جانب من و تابعین من هیچ مشکلی متوجه تو نخواهد شد و اگر کمبود مالی داری، ما آنقدر وسعت داریم که تمام نیاز تو را برآورده سازیم!! [2]
و انعکاس و تاثیر این برخوردهای کریمانه در تغییر روش آنها بسیار عجیب بوده و آنها را شرمسار برخورد حضرت کرده و موجب اصلاح رفتار آنها شده بود. و این چنین است که براستی باید این رفتار حضرت به عنوان الگوی کامل رفتاری برای جامعه اسلامی مورد تبعیت قرار گیرد.
در این قسمت یک نمونه از اعراض کریمانه حضرت از کسانی که به او ناسزا میگفتند را ذکر مینمائیم: مردی به مرد دیگری که از آل زبیر بود کلامی ناروایی گفت و او را دشنام داد اما او از آن مرد اعراض کرد، سپس کلام ادامه یافته و آن زبیری به حضرت علی بن حسین علیهالسلام دشنام داد و حضرت از او اعراض نمودند و به او جواب ندادند. آن مرد زبیری سؤال کرد: چه چیز مانع از این شد که جواب مرا بدهید؟ حضرت فرمودند: همان چیزی که تو را مانع شد که جواب آن مرد را بدهی!!.[3]
ارتباط با افراد هرزه
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمود: در مدینه مردی بود اهل بطالت، که مردم با دیدن او میخندیدند. روزی او گفت این مرد (و منظورش حضرت علی بن حسین علیهالسلام بود) مرا مانع شده که او را بخندانم. در همین حال حضرت عبور کردند و در پشت سر ایشان چند نفر از بندگان و موالیانشان بودند. در این هنگام آن مرد بطال آمد و ردای حضرت را از دوش ایشان کشید و رفت ولی حضرت کمترین توجهی به او نفرمودند. آن افرادی که به همراه حضرت بودند به دنبال او رفته و رداء حضرت را از او گرفتند و آن را آورده و بر دوش حضرت گذاشتند در این حال حضرت از آنها پرسید: این کیست؟ گفتند: این مردی است اهل بطالت که اهل مدینه را میخنداند. حضرت فرمودند: به او بگوئید: هر آینه برای خداوند روزی است که در آن روز انسانهای اهل بطالت خسارت میکنند. (ان لله یوما یخسر فیه المبطلون). [4]
حقیقتا این برخورد امام معصوم علیهالسلام با فردی که کارش خنداندن مردم و اشتغال به بطالت و بیهودگی است چقدر پندآموز و عبرتآور است. از این داستان به دست میآید کسانی که صرفا با بطالت خو کرده و مردم را با انواع کارهای مضحک میخندانند، در روز قیامت جدا خسارت خواهند کرد.
[1] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۴۶.
[2] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۳۰۱.
[3] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰۱، به نقل از کشف الغمه
[4] صدوق، محمد بن علی، الامالی، ج۱، ص۲۸۹.