لوگو بنیاد صحیفه

شروح صحیفه

کتاب شناسی صحیفه

 متون صحیفه سجادیه

متن و ترجمه صحیفه سجادیه

صحيفه سجاديه (ترجمه خانم فاطمه احمدی)  

آموزه‌ های مهدوی

تدریس‌ها

صحیفه سجادیه

شرح صحیفه

Search

براهین عصمت امام

براهین عقلی

برهان تسلسل

این دلیل بیان می‌کند که وجود امام لطفی از جانب خداوند است؛ به این معنا که غیر از ایشان، دیگران معصوم نیستند و برای اینکه بفهمند چه راهی درست است و چه امری نادرست، باید به امام مراجعه کنند. حال، اگر امام نیز معصوم نباشد و احتمال خطا در حق او وجود داشته باشد، برای رفع خطای او باید به امام دیگر مراجعه نمود و این امر همینطور ادامه می‌یابد و هیچ وقت خطا و اشتباه برطرف نمی‌شود.[1]

حفظ و تبیین دین

این دلیل از چند مقدمه تشکیل شده است:

  • قرار است دینی کهپیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آورده است، تا روز قیامت باقی است و عمل بدان واجب و تخلف از آن حرام است.
  • جلوگیری از تحریف، نیازمند وجود مرجعی است که آموزه‌ها و احکام صحیح را بهمکلفان رسانده و برای آنان تبین نماید و از تحریف و تغییر آن جلوگیری نماید
  • این مرجع،کتاب خدا و سنت متواتر نمی‌تواند باشد؛ زیرا علاوه براینکه قرآن کریم، دارای آیات متشابه زیادی هست که بیان معنای حقیقی آن‌ها محتاج به یک مرجع علمی مورد اطمینان است، مسائل زیادی وجود دارد که نه در کتاب خدا وجود دارد و نه سنت متواتری بر آن اقامه شده است.
  • این مرجع، اجماع نیز نمی‌تواند باشد؛ زیرا هم اجماع زیادی بر مسائل شرعی وجود ندارد و هم اجماع، در این مسائل، خود به خود حجیت ندارد.
  • این مرجع، نمی‌تواند قیاس فقهی باشد؛ زیرا به نظر شیعه، این قیاس حجیت ندارد.
  • بنابراین یک راه حل می‌ماند و آن وجود امامی است که جانشین پیامبر بوده و مرجع حفظ و تبیین شریعت است.

این شخص باید معصوم باشد وگرنه احتمال تغییر و تحریف در شریعت همواره وجود خواهد داشته است. و با وجود آن، احتمال خطا و تحریف در تبیین درست احکام باقی می‌ماند و این امر با هدف از بعثت انبیا ناسازگار است.[2]

قیاس استثنایی

این دلیل به صورت یک قیاس استثنایی بیان می‌کند:

اگر امام، معصوم نباشد، دو حالت بیشتر نخواهد داشت. هر دو فرض باطل است، بنابراین معصوم نبودن امام نیز باطل است. توضیح آن که، مسلمانان موظفند از دستورات امام تبعیت کند. حال اگر امام معصوم نباشد و بتواند مرتکب خطا یا گناه شود، وظیفه مکلف در قبال عمل او از دو حالت خارج نیست؛

  • یا باید از او تبعیت نماید که در این صورت، در ظلم و گناه با او همکاری کرده است، در حالیکهقرآن دستور داده که در ظلم و گناه همکاری نداشته باشد[3]
  • یا نباید از او پیروی کند، که در این صورت، هم با هدف از وجود امام و هم با امر خداوند به اطاعت از این امام منافات دارد[4]

برهان های نقلی عصمت

حدیث ثقلین

یکی از برهان هایی که برای عصمت ذکر می شود حدیث ثقلین است:

قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه و آله: انی قد تَرَکتُ فِیکمْ ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدی الثَّقَلَینِ أَحَدُهُمَا أَکبَرُ مِنَ الآخَرِ کتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلی الأَرْضِ وعترتی أَهْلُ بیتی الا وانهما لَنْ یفْتَرِقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من بعد از خودم در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که اگر به آن‌ها تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، یکی از آن‌ها که بزرگتر از دیگری است،کتاب خدا است که ریسمان ممتدی از آسمان تا زمین. و دیگری عترت و اهل بیت من هستند. آگاه باشید که این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.[5]

این روایت از چند جهت عصمت اهل بیت را ثابت می‌کند:

  • در این روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله اطاعت مطلق و بدون قید و شرط از قرآن و اهل بیت را برای همه مسلمانان واجب می‌کند. دستور به اطاعت مطلق، نشانه عصمت فرد مورد اطاعت است؛ زیرا محال است که خداوند دستور به اطاعت مطلق از کسی را بدهد که می‌داند احتمال خطا و اشتباه در گفته‌های آن شخص وجود دارد و ممکن است با کتاب خدا و سنت رسولش مخالفت نماید.
  • در این روایت به جدایی ناپذیری و عدم مخالفت قرآن و اهل بیت صحبت شده است. در صورتی که اگر اهل بیت مرتکب گناه و اشتباه شوند، در همان لحظه از قرآن جدا شده‌اند و اعتقاد به جدا شدن آن‌ها از قرآن، منجر به تکذیب سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهد شد. بنابراین، این جمله نیز نشان‌دهنده عصمت امامان است.
  • در این روایت، تمسک به کتاب خدا و اهل بیت، سبب نجات از گمراهی معرفی کرده است؛ پس همان‌طور که اطاعت از قرآن سبب هدایت و نجات از گمراهی می‌شود، اطاعت از اهل بیت نیز همین خاصیت را خواهد داشت و این امر در صورتی محقق می‌شود که امامان، از خطا و گناه مصون باشند.

حدیث علی مع الحق والحق مع علی

عبد الرحمن بن أبی سعد از پدرش نقل کرده است که ما با عده‌ای از مهاجرین و انصار در کنار خانه رسول خدا نشسته بودیم که علی علیه السلام بر وارد مجلس ما شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا می‌خواهید که شما را از بهترین‌تان آگاه کنم؟ گفتند: بلی. فرمود: بهترین شما کسانی هستند که به عهد خود وفادارند و از بوی خوش استفاده می‌کنند. خداوند بندگان پرهیزگار را دوست دارد. راوی گوید: در این زمان علی بن أبی طالب از کنار ما گذشت؛ پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این با حق است و حق با او است.[6]

این روایت بر عصمت امیرمومنان تصریح دارد؛ زیرا معنای عصمت چیزی غیر از «همراهی همیشگی با حق و درستی، و عدم اشتباه در گفتار و کردار» نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله شهادت می‌دهد که امیرمؤمنان در همه حالات و همواره با حق است و هیچگاه از حق جدا نمی‌شود. این شهادت دادن نشان می‌دهد، عصمت آن حضرت از هر نوع گناه و خطا ثابت می‌شود؛ چرا که کردار و گفتار انسان خطاکار، همواره با حق نیست و امکان خطا و اشتباه در آن وجود دارد.

حضرت علی علیه السلام همواره همراه با حق است و هیچگاه از حق جدا نمی‌شود؛ بنابراین اعتقاد به عصمت آن حضرت ضروری است و گرنه گفتار رسول خدا تکذیب خواهد شد.

حدیثی از پیامبر اکرم

یکی از دلائل عصمت ائمه علیهم السلام حدیثی از نبی مکرم اسلام است که فرمودند: مَنْ سَرَّهُ أَنْ ینْظُرَ إِلَی الْقَضِیبِ الْیاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِی غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِیدِهِ وَیکونَ مُتَمَسِّکاً بِهِ فَلْیتَوَلَّ عَلِیاً وَالْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِیرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَصَفْوَتُهُ وَهُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ کلِّ ذَنْبٍ وَخَطِیئَةٍ.

هر کس خوشحال می‌شود که به شاخه یاقوت سرخ بنگرد که خداوند با دست خود کاشته و به او چنگ اندازد، باید علی و امامانی که فرزندان او هستند را دوست بدارد؛ چرا که آن‌ها بهترین خلق خداوند و برگزیده او و از هرگونه گناه و اشتباهی معصوم هستند.[7]

این روایت نیز به صراحت، بر عصمت امامان شیعه دلالت دارد.

منبع: ویکی شیعه

[1] الشریف المرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۸۹ و۲۹۰

[2] بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۸- ۱۷۹.

[3] سوره مائده، آیه۲

[4] خواجه نصیر الدین طوسی، تجرید الاعتقاد، مکتب الاعلام الاسلامی، ص۲۲۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۴۹

[5] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج۱۷، ص۳۰۹.

[6] أبو یعلی، مسند أبی یعلی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۱۸؛ عسقلانی، المطالب العالیة، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۴۷.

[7] صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با ما
اشتراک در خبرنامه