لدنی بودن علم امام
شیعیان معتقدند امامان علاوه بر صفت عصمت و الهام دارای علم غیب و علم لدنی نیز هستند، به این معنی که علم و معرفت آنان نه مانند علم انسانها از راه عادی مانند آموزش و فراگیری، بلکه مانند علم پیامبران از طرق غیرعادی مثل الهام و فرشتگان به دست میآید که در لسان روایات به “محدثون” و “مفهّمون” تعبیر میشود.[1] یعنی از جمله راههای انتقال علوم به اهل بیت علیهم السلام اعطای آن از طریق علم لدنی یا علم حضوری است. علم لدنی یا علم افاضی از واژههایی است که به مرور در سخنان علمای شیعه برای اشاره به علم موهوبی رواج یافته و برگفته شده از آیۀ ۶۵ سورۀ کهف است:
﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا ءَاتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾
[2] آیه مربوط به داستان حضرت موسی و بندهای از بندگان خدا (حضرت خضر) است که خداوند در توصیف وی از بهرهمندی او از علمی الهی سخن میگوید.
چیستی علم لدنی
“لدن” در لغت به معنی (قُرب و نزدیکیِ)[3] و در اصطلاح، تعاریف مختلفی از سوی دانشمندان اسلامی در مورد آن صورت گرفته است، اما باید گفت علم لدنی، افاضۀ بیواسطۀ دانش، از ناحیۀ خداوند به برخی از بندگان شایسته است. واژۀ “افاضه” به غیر اکتسابی و غیر تحصیلی بودن اشاره دارد و قید “واسطه” آن را از علوم دیگر که همگی با وسایطی از ناحیۀ خداوند در اختیار بشر قرار گرفتهاند، متمایز و غیر عادی بودنِ طریقِ افاضه و تحصیل آن را بیان مینماید. و مراد از “دانش” اعم از علوم غیبی است یعنی هم علم به “اسرار مخفی” را شامل میشود و هم مشهوداتی که از طریقِ ابزار مادی تحصیل علم به دست نیامده است.
به عبارتی دیگر در یک تقسیم علم بر دو نوع است:
علمی که بشر عادی با آن سر و کار دارد، با مغز و با حافظه انسان سر و کار دارد و در قسمتی از وجود انسان انباشته میشود.
علمی که نزد خداوند است و با عنایت پروردگار به پیامبر و امامان داده شده است، لذا کسب کردنی و آموختنی نبوده[4] بلکه از عالم غیب بر قلب انسان وارد شده است و علم لدنی نامیده میشود.
ویژگی علم لدنی
علم لدنی اصطلاحی است برگرفته از قرآن کریم، که در مورد حضرت خضر به کار رفته است: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ ویژگی علم لدنی این است، از راههای طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است و خدا به هر که بخواهد اعطا میکند، حواس و تفکر را به آن راهی نیست، این علم به موجب ادلۀ عقلی و نقلی که آن را اثبات میکند قابل هیچ گونه تخلفی نبوده و تغییر نمیپذیرد و به اصطلاح علم است، به آنچه در لوح محفوظ ثبت شده است و آگاهی است از آنچه قضای حتمی خداوند به آن تعلق گرفته و لذا هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که حتمیالوقوع میباشد تعلق نمیگیرد. علم لدنی و موهوبی از طریق مهارت باطن و ریاضتهای شرعی و انجام فرائض و نوافل و در اثر اخلاص به انسانهای پاک و مستعد افاضه میشود. این علم هم شامل علم به ظاهر احکام و باطن شریعت، هم شامل علوم غیبی و حوادث گذشته و آینده که به صورت قضایای قطعیه هستند و هم شامل الهامات قلبی میشود.
علم لدنی و موهوبی افضل علوم بلکه علم حقیقی است علم شهودی و حضوری است که از راه تهذیب نفس و پیمودن مسیر تکامل و بار یافتن به مقام لدن، به دست میآید. علم لدنی گاهی به صورت وحی و گاهی به صورت الهام، و در پارهای موارد به شکل تحدیث به دست میآید، روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این علم موهبتی از جانب خداوند است و شامل حال امام میشود، مانند اینکه امام رضا علیه السلام میفرمایند: «اگر خداوند بنده ای را به امامت برگزیند به او علمی الهی میدهد که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند. و به درستی به همه سؤالها پاسخ میگوید» [5]
عدم اختصاص علم لدنی فقط به پیامبران
علم لدنی از صفات لازم پیامبران است، اما به آنان اختصاص ندارد برخی از این موارد در قرآن عبارتند از:
حضرت خضر: قرآن کریم از اعطای رحمت خاص از سوی خداوند و همچنین علم لدنی ﴿مِن عِندِنَا﴾ بر حضرت خضر خبرمی دهد: ﴿آتَینَاهُ رَحمَةً مِن عِندِنَا وَ عَلَّمنَاهُ مِن لَدُنَّا عِلمَا﴾[6]
علم مصاحب حضرت سلیمان
حضرت سلیمان وقتی از یاران خویش خواست تخت بلقیس را از مسافت صدها کیلومتر بالفور نزد وی حاضر کنند، هر کدام یک وقتی را پیشنهاد دادند، اما فردی “آصف بن برخیا” پیشنهاد داد که من در یک چشم به هم زدن “قبل از این که پلک دوباره بسته شود” آن را حمل و حاضر میکنم: ﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ…﴾[7]
تصریح پیامبر به علم لدنی امامان علیهم السلام
پیامبر(ص) به علم غیب و لدنی در موارد مختلف تصریح داشته است و اگر چنین علمی با اصل خاتمیت تهافت داشت خود پیامبر خاتم چنین عمل نمی نمود:” إِنَّ آلَ مُحَمَّدٍ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَآلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَمَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائِكَةِ ومَعدنُ العِلمِ”[8]
ذکر وصف “مَعدنُ العِلمِ” در کنار وصف “مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ” و محل فرود آمدن ملائکه روشن میکند معدن علم بودن اهل بیت صرف علم کثیر و فراوان نیست، بلکه ظاهر در علم الهی است، به تعبیر دیگر معدن علم بودن اهل بیت رهاورد وصف “مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ” و “مُخْتَلَفُ الْمَلائِكَةِ” است
تصریح امیرالمومنین علیه السلام به علم غیب خویش
امام علی علیه السلام بارها به علم غیب خویش تصریح داشته است، چنان که میفرماید:” أَلَا وَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ عَلِمْنَا، وَ بِحُكْمِ اللَّهِ حَكَمْنَا، وَ مِنْ قَوْلِ صَادِقٍ سَمِعْنَا” [9]
«ما اهل بيت از علم خدا بهره گرفتيم و به حكم خداحكم مىكنيم و سخن از پيامبر راستگو شنيديم»
در این حدیث حضرت، علم اهل بیت را به صورت شفاف از جانب خداوند توصیف و تأکید میکند منبع علم و شنیدن ما قول صادق است که در آن هیچ احتمال خلاف و خطایی نیست:” أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عِلْمَ مَا فِيهِ” [10]
منبع: ویکی شیعه
[1] قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۰۱ – ۲۱۰.
[2] و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم. سوره کهف آیه ۶۵.
[3] فرهنگ فارسی عمید
[4] ر.ک. صدیقی، کاظم، سیمای عرشیان در کلام ابن الرضا، ج ۱، ص ۱۵۸ و ۱۶۰؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۱۲
[5] برگرفنه از سایت امامت پدیا. (دانشنامه ی مجازی امامت و ولایت)
[6] سوره ی مبارکه ی کهف آیه 65
[7] سوره ی مبارکه ی نمل آیه 60
[8] الکامل، ج ۲، س ۵۴؛ اسد الغایة، ج ۳، ص ۱۹۳؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۲۸۳؛ موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة، ج ۳، ص ۴۴۰.
- [9] شرح نهج البلاغهابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۷۶، ذیل خطبه۱۶؛ ابن عبدالله، العقد الفرید، ج ۴، ص ۱۵۷؛ البیان و التبیین، ج ۲، صص ۵۰ – ۵۲.
[10] بحار، ج۲۶، ص۴.