تعریف عصمت
عصمت به معنای محفوظ ماندن، مصونیت [1] پاکدامنی و نگهداشتن نفس از گناه،[2]«وسیله بازداشتن» و «ابزار مصونیت» است.[3]
تعاریف مختلفی از عصمت ارائه شده است. معروفترین تعریف عصمت، تفسیر آن بر اساس «لطف الهی» است[4]. بر این اساس خداوند آن را به بعضی انسانها اعطا میکند و در پرتو آن، دارنده عصمت در عین قدرت بر انجام گناه و ترک طاعت، از ارتکاب گناه و ترک طاعت مصونیت مییابد.
ضرورت عصمت
از آنجا که امام، جانشین پیامبر و مرجع علمی در احکام شرعی و معارف دین و تفسیر قرآن کریم و سنت نبوی است، لازم است که از گناه و خطا مصون باشد تا مردم بتوانند به او و سخنانش اعتماد کنند. در غیر این صورت، اعتماد مردم از بین میرود و هدف خداوند از تعیین امامان برای هدایت بشریت نقض میشود و از بین میرود.
منشاء عصمت
یکی از نظریات در باب منشأ عصمت، این است که عصمت همان ملکه تقوا است که در اثر تکرار اعمال خیر و دوری از گناهان برای انسان حاصل میشود، البته شدت این ملکه در عصمت بسی بیشتر از تقواست. تکرار کردن اعمال خیر نیازمند اراده و انتخاب است، در نتیجه عامل اصلی عصمت به اراده و انتخاب انسان معصوم برمیگردد. این نظریه حتی علم کامل به حقایق هستی و زشتی گناهان را در نتیجه همین اراده نیرومند معصومین میداند[5]
آیت الله ناصر مکارم شیرازی نیز در تفسیر آیه ۳۳ سوره احزاب، مقام عصمت را یک حالت تقوای الهی میداند که به امداد پروردگار در پیامبران و امامان ایجاد شده و با وجود این حالت چنان نیست که آنها نتوانند گناه کنند، بلکه قدرت این کار را دارند و با اختیار خود از گناه چشم میپوشند. وی اعطای این موهبت الهی به معصومان را به خاطر مسئولیت سنگین رهبری جامعه دانسته است.[6]
علامه طباطبایی منشأ عصمت را قوه و تواناییای میداند که صدور گناه از معصوم را ناممکن میسازد. وی این قوه را همان علم راسخ و زوالناپذیر درباره طاعت و گناه تعبیر کرده که اولاً قابل تعلیم نیست و ثانیاً مغلوب شهوتها نمیشود.[7]
برخی نیز معتقدند که منشأ و خاستگاه عصمت، این است که انسانهای معصوم نسبت به باطن گناهان و آثار و عواقب شوم آن و پیامدهای خوشایند کارهای خوب، علم حضوری دارند به طوری که گویا آن را میبینند لذا هیچگاه قصد نمیکنند که معصیتی را انجام دهند.[8]
شیخ مفید و سید مرتضی عصمت را ناشی از لطف خداوند در حق پیامبران دانستهاند.[9] علامه حلی چهار سبب را منشا این لطف الهی دانسته که مجموع آنها موجب پیدایش عصمت دانستهاند:
- شخص معصوم از نظر روحی یا جسمی دارای ویژگیها و امتیازاتی خاصی است که باعث میشود در او ملکه اجتناب از گناه به وجود آید.
- برای شخص معصوم، آگاهی به عواقب ناگوار گناهان و ارزش اطاعت از خدای متعال حاصل میشود.
- این آگاهی با نزول پی در پی وحی و یا الهام، ژرف و گستردهتر میگردد.
- شخص معصوم نه تنها برواجبات، بلکه بر ترک اولی نیز مؤاخذه میشود، بهطوری که حس میکند هیچ گونه اغماض و اهمالی در مورد او وجود ندارد[10]
ملاصدرای شیرازی عصمت پیامبران را موهبتی الهی دانسته که خداوند به بندگان مخلص خود میدهد و به واسطه آن قوه وهم که پاسخ دهنده به شیطان است و هیچگاه عقل نوع انسان نمیتواند بر آن غالب گردد، به تسخیر قوه عقل درمیآید.[11]
اشاعره که آفرینش تمامی افعال آدمی را بدون واسطه به خداوند نسبت میدهند، درباره عصمت پیامبران اختلافاتی دارند؛ برخی از آنها معتقدند خداوند اعمال زشت و قبیح را برای انبیا ایجاد نکرده و از همین رو آنان معصوماند[12]
و عدهای دیگر معتقدند خداوند فقط قدرت طاعت را برای معصومان خلق کرده و بر این اساس آنها توانایی انجام گناه ندارند.[13]
سید مرتضی در نظر دیگری مقام عصمت را ملکه و ویژگی درونیای توصیف کرده که قدرت بر انجام گناه را سلب نمیکند اما در عین حال پیامبران به هیچ وجه دست به ارتکاب گناه نمیزنند. شیخ طوسی و ابن میثم بحرانی هم عصمت را ملکه و قدرتی درونی برای پیامبران میدانند.[14]
تعریف عصمت از دیدگاه امامیه و معتزله
متکلمان امامیه و معتزله بر اساس اعتقاد به حسن و قبح عقلی و قاعده لطف، عصمت را به “خودداری اختیاری انسان از ارتکاب گناه، به واسطه لطفی که خداوند در حق او دارد؛ معنا کردهاند.[15]
علامه حلی، عصمت را لطف خفی از سوی خداوند نسبت به بندهاش میداند به گونهای که دیگر انگیزهای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او نمیماند؛ هر چند توان انجام آنها را دارد[16]. این ملکه اگرچه از سنخ تقوا و پرهیزگاری است، اما در مرتبهای بالاتر از آن قرار دارد، به نحوی که صاحبش را از ارتکاب هر عمل زشت حتی در حد فکر گناه، باز میدارد [17]و موجب ایجاد بالاترین اندازه اعتماد عمومی به آنها میشود [18].
تعریف عصمت از دیدگاه اشاعره
متکلمان اشعری به واسطه اعتقاد به مجبور بودن انسان در اعمال و رفتار، عصمت را به نیافریدن گناه در معصوم از جانب خداوند تعریف کردهاند[19]
منبع: ویکی شیعه
[1] فیومی، مصباح المنیر، ذیل واژه «عصم»
[2] دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه «عصمت»
[3] ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «عصم»
[4] الشریف المرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۶.
[5] ری شهری، فلسفه وحی و نبوت، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵.
[6] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۰۵.
[7] طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۲۹۱؛ ج۵، ص۷۹.
[8] ری شهری، فلسفه وحی و نبوت، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۰.
[9] مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۸؛ علم الهدی، الذخیره، ۱۴۱۱ق، ص۱۸۹.
[10] حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۴۹۴.
[11] ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۱ش، ج۵، ص۲۲۴.
[12] ایجی، المواقف، بیروت، ص۳۶۶
[13] تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۳۱۲.
[14] سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۹؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۹۸۵م، ص۳۶۹؛ بحرانی، النجاة فی القیامة، ۱۴۱۷ق، ص۵۵.
[15] الشریف المرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۶.
[16] حلی، الباب الحادی عشر، ۱۳۶۵ش، ص۹
[17] سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۲۷۶.
[18] رک: مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۵۸.
[19] ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ش، ص۲۸۰.